شب هفتم محرم شب حضرت علی اصغر ع

شب هفتم محرم : شب حضرت علی اصغر (ع)

 وقتش شده بر دست بگیرد جگرش را 
مردی که شکسته ست مصیبت کمرش را 

پروانه به هم ریخته گهواره ی خود را 
تا باز کند از پر قنداق پرش را 

تلخ است پدر گریه کند طفل بخندد 
سخت است که پنهان بکند چشم ترش را 

دور و برش آنقدر کسی نیست که باید 
این طفل در آغوش بگیرد پدرش را 

مادر نگران است خدایا نکند تیر 
نیت کند از شیر بگیرد پسرش را 

هم چشم به راه است که سیراب بیارند 
هم دلهره دارد که مبادا خبرش را... 

افسوس از آن تیر و کمانی که گرفته ست 
این بار سپیدی گلویی نظرش را
دیدگاه ها (۱)

شب هشتم محرم : شب حضرت علی اکبر (ع) دیدم اعضای تنت را جگرم س...

شان حضرت علی اکبر (ع) :عاشورا روز درخشیدن ستارگانی بود که سا...

نگاهی نو به حادثه "عاشورا" هفت شهر عشق روایت سفر امام حسین ا...

ای کاش زمان بین ما و تو حائل نمیشد!ای کاش بودیم و تاریخ تو ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط