بچه که بودم یه جوجه داشتم خیلی دوستش داشتم

بچه که بودم، یه جوجه داشتم. خیلی دوستش داشتم.
یه روز گرفتمش جلو صورتم باهاش حرف بزنم
که یهو
نوک زد توی چشمم.
خیلی دردم اومد.
تو عالم بچگی کلی بهش فحش دادم.
اما الان میفهمم که تقصیر اون نبود!
تقصیر خودم بود!
هر وقت کسی که شعور و فهم درستی نداره رو به خودت نزدیک کنی حتما بهت آسیب میزنه!
این یه قانونه.........
دیدگاه ها (۱)

#شهریور

#سبزی درمانی:•#مرزه :ضدتبخال• #جعفری :ضدکمخونی• #شاهی :بلند ...

معجزه نوشیدن آب ولرم:⬅ ️۲ لیوان بعد از بیدار شدن #فعال کردن ...

دو پارتی از جینبعدش پا شد اومد سمتتا.ت تو ذهنش :همونطور که د...

#مافیای_من #P2چانگبین:چی شده؟؟؟حالت خوبه؟؟؟بیا اینجا ببینمت«...

ارباب مرگبار من پارت ۱۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط