توی داستان نویسی یک قانون کلی هست که میگوید نگو نشان ب

توی داستان نویسی یک قانون کلی هست که می‌گوید: نگو، نشان بده. مثلن نگو هوا سرد است؛ کیفیت سرما را با بارش تند برف، یخ بستن شبنم روی برگ، یا گُل‌بهی شدن نوک بینی شخصیت‌ها نشان بده. این را از کیفیت زیست انسان مدرن گرفته‌اند. یعنی می‌گویند انسان مدرن، انسانی است که دوست دارد سردی هوا را از میان کلمات شما کشف کند و لذت می‌برد از یافتن رازهای پنهان.

و بله. حتمن که خوب و فوق العاده است آدم به جای تکرار بی‌پشتوانه‌ی دوستت دارم، آن را با بوسه‌ای بی‌هوا، کادویی کوچک اما بی‌مناسبت، یا مسافرتی بی برنامه در نیمه‌شبی پاییزی، نشان دهد. خوب و فوق العاده است تلفن را بردارد، شماره‌ی آشنای دوری را بگیرد، بگوید «سلام. زنگ زده بودم احوال‌تان را بپرسم.» خوب و فوق العاده است چند خط مهربانانه بنویسد بچسباند روی یخچال یا توی اینستاگرام، استوری کند؛ اهمیت دادن را اینطور نشان دهد.

با این حال، آرزو می‌کنم که در روزهای تلخ، در آنِ خشم و اندوه و دلخوری - آن موقع که قلب یادش می رود، دوست بدارد و مغز، به چیزی الا زهر واقعه فکر نمی‌کند - هیچ آدمی، انسان مدرن نباشد. همه ما شخصیت‌های خاکستری کتاب‌های کلاسیک باشیم که دردهایشان را می‌گفتند. آن را نشان نمی‌دادند با روی مبل خوابیدن، با بی‌محلی به پیام‌ها، نشانه‌ها و مشغول کردن خودشان به هر چیزی الا آنچه باید.

من مرد می‌شناسم که هزار انگ و برچسب، به رفقایش می بندد تا خشمش از موفقیت‌شان را بپوشاند. من زن می شناسم که سر یک هیچ کوچک، رختخوابش را می برد توی اتاقی دیگر؛ تا صبح، با هزار نفر چت می کند تا خشمش را کم کند. اما با آن که باید، لال می شود و نشان می دهد. من، انسان می‌شناسم، انسان‌ها؛ فراموش شده و فراموش کرده.

و گمان می‌کنم ما انسان‌های مدرن، گاهی اوقات، و شاید کمی بیشتر، نیاز داریم کلاسیک باشیم. بنشینیم روبروی هم. اخم به ابرو بیندازیم، باد به غبغب. اشک بریزیم، زنجموره کنیم، اما گفتگو کنیم. زیاد. طولانی. بی‌وقفه. از ترس های‌مان بگوییم. از غم‌هامان.

از چیزی که فکر می کنیم اتفاق افتاده. یا کابوسی که نگرانیم واقعی شود. بگذاریم واژه‌ها راه پیدا کنند به خلوت‌مان. به رختخواب‌ها، کافه‌ها، خیابان‌ها. راه بیابیم برای عبور از سختی‌ها. مسیر بسازیم. چرا که قهرمان ماییم. مدرن‌هایی با ریشه‌های عمیق کلاسیک...

#مرتضی_برزگر
دیدگاه ها (۱)

وقتی بودنِ کسی تمام شد باید پذیرفت که تمام شده، دست و پا زدن...

انسانهای سرد و بی احساس را دوست ندارم . آنها همه چیز را از ج...

یک‌وقت‌هایی باید خودت را به «بیخیالی» بزنی!بیخیال تمام آدم‌ه...

بعضی‌ها هم هستند که تا دلشان می‌گیرد و غصه دار می‌شوند دلت م...

واقعا حق.پنهان شده در خنده من بغض عجیبی:)

درخواستی

ارت دیجیتالی از انیمه شیطان کش اوسی (شخصیت خودم) مشخصات👇🏻👇🏻ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط