گرگ و میش سحر برای خرید از خانه بیرون آمدم چشمم به رف

✨﷽✨گرگ و میش سحر برای خرید از خانه بیرون آمدم. چشمم به رفتگـر محله افتاد دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده. نزدیک تر رفتم ، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود

کنجکاو شـدم ، سلام کـردم و متوجه شدم رفتگر امروز ما آقا مهدی باکری است!
ــ آقا مهـدی ، شمـا اینجا چه کار می کنید؟
اما آقا مهـدی علاقه‌ ای به جواب دادن نداشت ، آقا مهدی شما شهرداری، رفتگر چرا نیست؟ شمـا رو چه بـه این کار؟ جارو رو بدین به مـن ، شما آخه چرا!

خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیرزبون آقا مهدی رو کشیدم. گفت: زن رفتگر، مریض شده بود ؛ بهش مرخصی نمی دادن مـی‌ گفتند اگـه شمـا بـروی ، نفر جایگزین نداریم ؛ رفتـه بود پیش آقا مهـدی ، بـهش مرخصی داده بـود و خودش اومده بود جاش

اشک تو چشام حلقه زد هرچی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو بهم نداد ؛ از مـن خواهش کرد کـه سریع تر از آنجا بروم تا دیگران متوجه نشوند، رفتگر آن روز محله ما ، شهردار ارومیه بود!

┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈
•✾📚 @dastankootah 📚✾•
┈┈┈┈••✾🌿🌺🌿✾••┈┈┈┈
دیدگاه ها (۰)

🔰 موج گرویدن مسلمانان اهل سنت فلسطین و غزه و دیگر کشورها به ...

صبح آمـده🕊🍎غمهاى جهان دور بـريـز🕊🍎در نغمه ی هر پـرنـده اى 🕊🍎...

خوب به این اسمها نگاه کنید ...لسوتو،بابادوس،کومور،موریس،نائو...

جوانان آزاده غربی مشغول حمایت از فلسطین و هزینه دادن هستناین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط