شخصی مسجدی ساخت بهلول از او پرسید

شخصی مسجدی ساخت. بهلول از او پرسید :
مسجد را برای رضای خدا ساختی یا اینکه بین مردم شناخته شوی؟
شخص پاسخ داد :
معلوم است برای رضای خداوند!
بهلول خواست اخلاص شخص را بیازماید.
در نیمه های شب بهلول رفت و روی دیوار مسجد نوشت این مسجد را بهلول ساخته است
صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی دیوار را میخواندند و میگفتن خدا خیرش بدهد
آن شخص طاقت نیاورد و فریاد سر داد ایهاالناس بهلول دروغ میگوید
این مسجد را من ساختم
من از مال خود خرج کردم و شما او را دعای خیر میکنید!
بهلول خندید و پاسخ داد
معامله تو باخلق بوده نه با خالق

بیایید در زندگیمان با خدا معامله کنیم
نه با چشم مردم
دیدگاه ها (۰)

خیلی زیباست این متنارزش هزار بار خواندن و منتشر کردن رو داره...

هر کس هر جای جهان خوبی کند نبض زمین بهتر می زند ...خون در رگ...

دست من نیست اگر دل نگرانم، چه کنم!می روی، باز همــانم که هم...

دوستت دارم عزیزم هر چه دارم مال تو قلب عاشق پیشه امجان و توا...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط