کاش زندگی از آخر به اول بود

کاش زندگی از آخر به اول بود...
پیر بدنیا می آمدیم
آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم
سپس کودکی معصوم می شدیم
و در نیمه شبی با نوازش های مادر
آرام میمردیم...
دیدگاه ها (۲)

مردم اینجا چقدر مهرباننددیدند کفش ندارمبرایم پاپوش دوختنددید...

یــک عمــربــایـد بگـــذردتا بفهمیم کهبیشتر غصه هایی که خــو...

شبگاهی آنچنان ساکت میشود که انگار یک زندلش شکسته!!!

یهویی بستنی یعقوب لیث

کاش زندگی از آخر به اول بود..پیر بدنیا می آمدیم..آنگاه در رخ...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط