من ماندهام ز پا

من مانده‌ام زِ پا
ولی آن دورها هنوز،
نوری‌ست
شعله‌ای‌ست
خورشید روشنی‌ست؛
که می‌خواندم مُدام!
اینجا درونِ سینه‌ی من
زخمِ کهنه‌ای‌ست
که می‌کاهَدَم مُدام....

#حمید_مصدق
دیدگاه ها (۴)

با من بمان تا در کنارت جان بگیرمدر سینه ی طوفانیت سامان بگیر...

آخ از این بوسیدنتتنها انرژیِ تجدید پذیر زندگی ام!#حامد_رجب_پ...

به دریا میزنم شاید به سوی ساحلی دیگرمگر آسان نماید مشکلم را ...

شعله بی امان

دیدن فقط نگاه کردن نیست.هر چیزی که میبینی از درون تو میگذرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط