بعد از ده دقیقه بابام اومد پایین

بعد از ده دقیقه بابام اومد پایین ....
از صورتش معلوم بود یه چیز عجیب دیده بود
نامجون :بابا خوبی؟
پدر:ن..نه نمی‌دونم
جین:چرا مگه چی شده ؟
همه منتظر بودیم بابا حرفشو بزنه اما بعد از تموم شدن حرفش همه رفتن تو شک.....
ا.ت ویو
منتظر شریک جدیدم بودم که خانم چوی در رو زد و وارد شد
چوی :خانم شریکتون اومدن
ا.ت :راهنماییشون کنید داخل
بعد چند دقیقه
صدای باز شدن در اومد
ا.ت :خوش ا....پدر جان (آروم)؟
پدر :ا...ا.ت؟
ا.ت:ش..شما اینجا چیکار میکنید ؟
......
دیدگاه ها (۴)

ادامه دادم

ادامه میدید؟

به شرکت رسیدیم ......اسم شرکت ...(اسمش یادم نمیاد🤣 )بود چه ا...

اینو امروز درست کردم فیک :ازدواج اجباریبه هر حال من بیرونم پ...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

ویو ا/ت +میاااااااااا میا: چه مرگته اول صبحی +مدیر گفت امروز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط