پارت

پارت ۶ 💚

عروسی 😇

زمین رو داشتن طی می‌کشیدن

یوری وخانوادشون وارد سالن شدن 😇

خدمتکار : خانم هواستون باشه زمین ....

یوری:آی

که یک هو یونگ شیک گرفتش چشم هاشون تو چشم هم افتاد
وعاشق هم شدند 😂

یونگ شیک : باید هواست بیشتر باشه

یوری لپ هاش سرخ شد 😳

یوری : اممم باشه ممنون

مامان یوری : یوری هواست باشه آبرومون رو نبر

یوری : عذر می خوام

خانم یوری آیا حاضر هستید با آقای یونگ شیک ازدواج کنید

یوری با استرس نگاه به مادر و پدرش کرد و پدر مادرش سرشون رو تکون دادند

ببینیم یونگ شیک چی میگه 😇

پایان پارت ۶😇
دیدگاه ها (۰)

پارت هفت یونگ شیک : بله مامان یوری :زدیم بود همه بهمون شک ‌ک...

پارت ۵💫رسیدن به خونه😇مامان یوری :یوری ۱ هفته دیگه عروسیته یو...

پارت : ۱۸

پارت : ۱۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط