ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا

ای شاد که ما هستیم اندر غم تو جانا
هم محرم عشق تو هم محرم تو جانا

هم ناظر روی تو هم مست سبوی تو
هم شسته به نظاره بر طارم تو جانا

تو جان سلیمانی آرامگه جانی
ای دیو و پری شیدا از خاتم تو جانا

ای بیخودی جان‌ها در طلعت خوب تو
ای روشنی دل‌ها اندر دم تو جانا

در عشق تو خمارم در سر ز تو می دارم
از حسن جمالات پرخرم تو جانا

تو کعبه عشاقی شمس الحق تبریزی
زمزم شکر آمیزد از زمزم تو جانا

مولانا
دیدگاه ها (۴)

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشینداز گوشهٔ بامی که پریدیم ، پر...

مهم نیست که چند بهار زندگی میکنیم مهم این ...

ﺑﻪ ﮐﻪ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﺑﺎﺷﻢﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻧﻪﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺗﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﺸﺪﺑﺎ...

همیشهپرازمهربانی بمانحتےاگرهیچ ڪسقدرمهربانیت راندانداین ذات ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط