داستانک

─═इई 🍃 🌸 🍃 ईइ═─

#داستانک

فردی نزد حکیمی رفت و گفت: خبر داری که فلانی درباره ات چقدر غیبت و بدگویی کرده؟

حکیم با تبسم گفت: او تیری را به سویم پرتاب کرد که به من نرسید، تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فرو کردی؟

"یادمان باشد هیچوقت سبب نقل کینه ها و دشمنی ها نباشیم.



─═इई 🍃 🌸 🍃 ईइ═─
دیدگاه ها (۲۸)

سلام وصد سلامبروی ماهتونصبحتان پر زشادیبرایتانیک دنیاشادییک ...

رفتنت درد عجیبی ست، خدا می دانددل من بی کس و تنهاست ، تورا م...

بی عشق نفس زدن حرام است مراکان دم که نه عشقِ اوست دام است مر...

در دل تو گذر کنم از دگران حذر کنمای تو دوای درد من در سر من ...

فردی به حکیمی گفتخبر داری که فلانی درباره ات چقدرغیبت کرده؟ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط