فردا که جمعه بیاید

فردا که جمعه بیاید
باز قرار است همه چیز هجوم بیاورد
بر سرِ لحظه هایم
باز قرار است از همان صبح
یادم بیاید که چقدر همه چیز
نیست
این روزها
قرار است غروب که شد
باز این بغضِ لعنتی
قل قلک بدهد سکوت
بی وقفه ام را .. .
شاید هم معجزه ای شود
تا چشمانم رو به این همه شومی باز می شود
تو نشسته باشی
تماشایم کنی
و بگویی
صبحِ جمعه ات بخیر
جانم



#عادل_دانتیسم
دیدگاه ها (۱۱)

عشقاگر با حضور همینروزمرگی هاعشق بماند، عشق است...#نادر_ابرا...

چشم هایم را عوض کردم ،نگاهم را...نشدباز هم دیروزها رد شد ولی...

به تو فکر میکنممثلمومنی که به ایمان باد وبه تکلیف بیدبه تو ف...

هر دو می خواهیدغمگین ترین باشمتوبا رفتنتبارانبا آمدنش...#محم...

شش ماه از آن شبِ عمیق گذشته بود. آن اعتراف، آن بوسه‌ی پیمان،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط