زنگ زدم خونه آجیم بچه جواب دادگفتمبدوگوشیوبده مامانت گفت
زنگ زدم خونه آجیم بچه جواب دادگفتم:بدوگوشیوبده مامانت گفت:داله گریه میتونه نمیتونه حرف بزنه..گفتم:بده بابات..گفت دم درداره باآقاپلیسه حرف میزنه...گفتم بده داداشت...گفت لفته توبیمارشتانامیگلده..ازشدت نگرانی داشت گریم میگرفت دادازدم چرا؟؟؟گفت من گم شدم همه دنبال منن..گفتم توکه داری باتلفن خونه حرف میزنی..گفت:آله خب من جیرتختم قایم شدم...(هیچی الان من سرگذاشتم به کوه وبیابون)
- ۷۲۳
- ۱۹ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط