ویو تهیونگ

ویو تهیونگ
دستاش و با دستبند مخصوص صندلی بستم و چاقو رو سمت انگشتاش بردم که با ترس به دستاش نگاه میکرد
+اول می‌خوام انگشتاتو قطع کنم و بعد دستاتو اینجوری میفهمی رو دختر مردم دست بلند نکنی
بعد بدون اینکه اجازه بدم حرفی بزنه دستمال و به دهنش بستم و انگشتشو گرفتم و قطع کردم بقیه انگشتاشو هم قطع کردم که بیهوش شد بعد دست چپش و قطع کردم و بعد راستش و بعد پانسمان کردم و به بادیگارد گفتم ببرتش خونش دستامو شستم که تلفنم زنگ خورد
£پس خواهرزادهمو میدزدی کیم تهیونگ؟؟
+این قضیه تموم شده کیم...
£اره‌...تخصیر ابجیمه نمیزارع بیام خونتو بریزم
+آخه کوچولو تو به گرد پام هم نمی‌رسی
بعد گوشیو قطع کردم و رفتم تو عمارت دیدم کلارا داره چیپس مخصوص و خاص منو میخوره!رفتم سمتش که اشغالش و انداخت اونور
+چیپس منو خوردییی( کیوت و مظلوم)
همون‌طور که داشت انگشتاشو با زبونش تمیز میکرد گفت
=اومممم خوشمزست
+اون چیپس خاص بوددددد
=چه خاصی دورش تار عنکبوت بود از بس مونده بود نزدیک بود منقضی شعهعع
+ببین میکشمتتتتتت
بعد افتادم دنبالش و گرفتمش و قلقلکش دادم
+بگو ببخشید
=نههههه
+باشه
بعد بازم قلقلکش دادم تا خسته شدم
+بیا قلبمم بخور راحت شو
=اونو دیشب خوردم
+چیییی
=شوخی کردم
+با اینکه چیپسمو خوردی دلم نمی‌خواد تنبیهت کنم
چشمکی زد
=پس میشه شکلات هاتم بخورم؟
+برو اتاقتتتتتت
با خنده رفت تو اتاقش این بچه خیلی کیوته
دیدگاه ها (۱)

دو سال بعدویو کلاراتو انبار بودم و داشتم گریه میکردم همیشه و...

ویو کلارا اون دختره زشت اومد تو تهیونگ بغلش کرد و چمدونش و گ...

=مامان هیچ کدوم بیشتر از درد نبودن تو نیست توروخدا منو ببر-ت...

هم سریع اومد∆چیکار کردین سرم و کندم∆میدونید چقدر خطرناکه؟بع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط