انتقام

انتقام
P3
که یهو استاد با یه ضربه چوب منو به خودم آورد بعد حدود ۳ ساعت همینجور بی وقفه تمرین کردن تونستم تو حرکت تسط پیدا کنم و استاد ولم کرد
یه روز عادی وقتی شب داشتن توی بیرون با درختا به فرض شیطان تمرین میکردم که یهو از پشت صداهای ترسناک و عجیب غریبی میومد با خودم فکر کردم که خیالاتی شدم ک به تمرین ادامه دادم یهو دیدم
از بالای درخت صدا میاد و هم تکون میخوره یهو شیطان بزرگ از روی درخت پرید روی زمین منم با کلی استرس تلاش کردم تا بکشمش و از تکنیکی که تازه یاد گرفته بودم استفاده کردم و اون شیطان رو کشتم
واقعا تعجب گرده بودم که خودم کشتمش یکم که گذشت استاد اومد و وقتی دید همه جا خونیه فکر کرد که من زخمی شدم پس توجهی نکرد و وقتی بهش گفتم که یه شیطان رو کشتم تعجب کرد
من وقتی از اون تکنیک تنفس استفاده میکنم پاهام زخمی میشه یه لحظه چشام سیاهی رفت رو روی زمین پخش شدم که یهو...
ببخشید دیر شد کلاس بودم
دیدگاه ها (۰)

یاح یاح الان سرم تو دستمه دارم پست میزارمعالییی

ممنونم

۱۷۳ تاییمون مبارکککک مرسییاینم از قولی که دادمممم

لی لی لییییرفتیم‌اکسپلورر اخجونمممممممنونممممم

پارت11رمان فیککه یهو نگاه های سنگین کشی رو روی خودم حس کردمن...

Love and hate { عـشـق و نـفـرت }" part 7 " ویو ا.ت : داشتم د...

و یهو چشمشون به تهی افتاد که داشت نگاشون می‌کرد هر دو خجالت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط