نامخاندان جئون

نام:خاندان جئون

PART:52

م.ک:پاشین بریم خرید کنیم

م.ت:بریم

ا.ت:الان؟

م.ت:آره الان لباسامون هم که مناسبه الان میریم

م.ک:آقایون شماهم ظرفارو جمع کنید

م.ت:به غير از بابا بزرگ بقیه تون ظرفارو جمع کنید وای به حالتون اگه برگشتیم دیدیم ظرفارو جمع نکردین و نشستین (تهدید )

ب.ت:چشم عزیزم هرچی تو بگی

ب.ک:چشم

جونگ کوک:باشه

از خونه اومدیم بیرون سواره ماشین شدیم زن عمو ماشین رو روشن کرد و حرکت کردیم به سمت پاساژ بعد از تقریبا ۲۰ دقیقه رسیدم پاساژ رفتیم داخل همینجوری راه میرفتیم

م.ک:بیاین بریم این مغازه بنظر میاد لباساش قشنگ باشه

م.ت:باشه بریم

ا.ت:بریم

رفتیم داخل و فروشنده که خانم بود اومد سمتمون (فروشنده:ف.ه )

ف.ه:سلام خیلی خوش اومدین

م.ت:سلام ممنون

ف.ه:چیزی مد نظرتون هست؟

م.ک:هنوز نه

ف.ه:شما برین انتخاب کنین اتاق پرو اونجاست

م.ک:باشه

فروشنده رفت ما هم تک تک لباسارو نگاه میکردیم

م.ک:این لباسه بهم میاد ؟

م.ت:آره خیلی بهت میاد

ا.ت:همینو بردار تو اتاق پرو بپوش

م.ک:باشه

م.ت:این لباسه چطوره خوبه؟

ا.ت:آره خوبه

م.ت :باشه پس منم اینو میپوشم

م.ک:وای ا.ت این لباسرو خیلی بهت میاد
دیدگاه ها (۱)

نام:خاندان جئون PART:53نگاه لباسه کردم یک لباس قرمز بود م.ت:...

نام:خاندان جئون PART:54رسیدیم خونه زن عمو زنگ درو زد بابام د...

نام:خاندان جئون PART:51از خواب بیدار شدم جونگ کوک خواب بود م...

نام:خاندان جئون PART:50اونا رفتن داخل اتاقشون ماهم ظرفارو شس...

پارت ۲۸ فیک مرز خون و عشق

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط