دلم آشفته ترین ابر جهان مادر جان

دلم آشفته ترین ابر جهان مادر جان
چه کنم با دل دائم نگران مادر جان

چشم خون، حال پریشان، دل غمگین دارم
به من از دور دعایی برسان مادر جان

من همان کودک بی مصرف بازیگوشم
همچنان مانده دلم در صف نان مادر جان

گر چه این سوی جهان روز و شبم تکراری است
با خیال تو پرم از هیجان مادر جان

نسبت من به تو چون نسبت تشنه است به آب
مانده ام تشنه و بی تاب و توان مادر جان

یا مرا باز به آغوش خودت برگردان
یا دعا کن ندهد عمر امان ، مادر جان

گوشه چادر گلدار تو را می بوسم
یاد کن از پسرت وقت اذان مادر جان

#دلنوشته
ناصر حامدی
#عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

#دلنوشته ✨❤رنگ چشمش را چه میپرسی ز منرنگ چشمش کی مرا پا بند ...

.......اصلأ ما عادت داریم...به ترجمه کردنرفتار دیگران ...اگر...

#دلنوشته✨❤پيچيده تر از بند نگاهت تله اى نيستبگذار كه صيد تو ...

#دل_نوشته کپی🚫گرشدی عاشق بدان دیوانه وارش بهتر است در قرار ی...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط