ادامه پارت ۱۲۶
اتم همونطور که منو رو نگاه میکرد، آروم گفت:
– «من یه چیز سبک میخوام. فقط برای حالوهوا.»
جونگکوک لبخند کجی زد و بهش نگاه کرد:
– «باشه. ولی آخرش نصف لیوان منو هم میخوری.»
ات لبخند محوی زد و چیزی نگفت.
سفارشهاشونو دادن. وقتی لیوانا روی میز اومد، رنگ نوشیدنیها زیر نورای بار میدرخشید. جونگسو با ذوق لیوانشو بالا گرفت:
– «خب… به شروع یه شب عالی!»
همه لیوانا رو به هم زدند. صدای تق تقشون زیر موسیقی گم شد.
– «من یه چیز سبک میخوام. فقط برای حالوهوا.»
جونگکوک لبخند کجی زد و بهش نگاه کرد:
– «باشه. ولی آخرش نصف لیوان منو هم میخوری.»
ات لبخند محوی زد و چیزی نگفت.
سفارشهاشونو دادن. وقتی لیوانا روی میز اومد، رنگ نوشیدنیها زیر نورای بار میدرخشید. جونگسو با ذوق لیوانشو بالا گرفت:
– «خب… به شروع یه شب عالی!»
همه لیوانا رو به هم زدند. صدای تق تقشون زیر موسیقی گم شد.
- ۳.۷k
- ۲۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط