به رگهای بریده می سپارد آسمانش را

به رگهای بریده می سپارد آسمانش را
و با خود می برد تنها سر ماه جوانش را
شب جشن رگ و ما هست و بانوی جنون تنها
به غارت می کشد بوسه گلوی میهمانش را
اگر امشب به شنهای مصیبت شکوه می پاشد
تمام جذر و مد این دل رنگین کمانش را
ولی طوفان زنی فردا میان شهر می پیچد
که بگشاید سر هفتاد و دو آتشفشانش را
مگر طوفانی از جنس قیامت گل کند تا شهر
بفهمد اندکی از زخم های بیکرانش را
بجای تیغ و آتش شهر با تسبیح می سنجد
میان ماندن و رفتن غم سود و زیانش را

#محرم
دیدگاه ها (۱)

گودال قتلگاه ... گل و بوی پیرهندر جست وجوی یوسف زیبای بی کفن...

♥ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ ِالْحُسَیْنِِ(ع)‌‌...

. #دلنوشته .. دلتنگ کربلا ...خرج تو میکنم دلتنگی هایم را ، ب...

دلِ سوخته‌دل‌ها، بُوَد محفل زینبامان از دل زینب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط