پارت

#پارت_64


یه جور چپ چپ بهم نگا کرد که به عقل خودم شک کردم ...


- چرا اینطوری نگام میکنی ؟؟

+ حیف که پشت فرمونم وگرنه چنان میزنم توی دهنت که حتلیت بشه ریگه نباید از این زرا بزنی ..


- ولی من جدی گفتم ...

یهو زد کنار و از ماشین پیاده شد ...به هر بدبختیی بود از ماشین پیاده شدمو رفتم سمتش ...

- چت شد ؟


+، چم شد ؟ واقعا میپرسی چم شد ؟

- یکم اروم باش

یهو زد زیر گریه ..‌

+ چجوری اروم بلشم ، حالا که منو به خودت وابسته کردی میخوای تنهام بزاری ؟ چجوری از دلت میاد اخه ؟؟

دیدن اشکتش قلبمو اتیش میزد ... من نمیخواستم تنهاش بزارم ...

- من تنهات نمیزارم


+ ولی داری اینکارو میکنی ،، فک میکنی اگ بری من درامانم ولی داغون میشم ، نابود میشم میفهمییی؟؟
دیدگاه ها (۰)

#پارت_65تمام حرفاشو با داد میزد ، انگار طبق معمول گند زده بو...

#پارت_66حالا اگ به من گفتن دقیقا چیشده ، هل رفتیم تو که دیدی...

#پارت_63 تفنگشو در اوردو سمتمون گرف خواست شلیک کنه بهم که ...

#پارت_62با هزار تا زحمت ، به هر بدبختیی که بود خودمو جم و جو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط