دست هایم بوی خون میداد

دست هایم بوی خون میداد

کودکی بیمار جون میدداد
من تمام قدرتم این بود
لحظه ها بوی جنون میداد

من لباسم خالی از اعجاز
مرگ در راه و طنین انداز
مادری با قامتی پردرد
منتظر :و لب به راز و نیاز

آخرین تک ضربه ی ماساژ
خط صاف و سردی دستاش
کاش این هم فیلم و اکران بود
تا تموم میشد با یک تیتراژ

اشک تلخی توی چشمامه
کودکی مرده سر رامه
مادری پشت در بخشه
که جگرگوشش تو دستامه

قورت میدم بغض را صدبار
بچه ها “مرسی:ختم سی پی آر”
علت فوت هم توده ی مغزی
درج در پرونده ی بیمار

کاش میشد لحظه ای گم شم
قاطی هر روز مردم شم
کاش شغلم هم امان میداد
قطره ای از این تلاطم شم

کاش کلش مثل بازی بود
یا تمامش صحنه سازی بود
با یه شوک بیمار برمیگشت
ملتی هم شاد و راضی بود

من ولی اصلم:پر از دردم
من پزشکم:خسته ام :سردم!
کودکی مرده همین لحظه
“لیدها “را من جدا کردم…

کاش میشد داد زد کات
مرگ اما امده:هیهات
کاش میشد رفت ازین اکران
با تمام کادر و تشریفات

با هجوم اشک درگیرم
ساکتم سردم و دلگیرم
بچه ای جون داده و در خود
بارها مردم و میمیرم
اون نفس ها بوی خون می داد

بچه ای بیمار جون می داد
مادرش پشت دره : ای کااااش
زندگی یک دم امون می داد

روز پزشک مبارک💉 💊 🔬
دیدگاه ها (۶)

واسه اولین بار یکی میاد تو زندگیت !میگه : ” دوستت داره “توهم...

آن شب خسته از کار برمیگشتم خانه که وسط میدان آزادی زنگ زد و ...

نشسته بودم کنار پنجره و داشتم محوطه دانشکده رو نگاه میکردم، ...

_آرومه جون؟+بله؟_همیشه میگفتی جانم...!+حواسم نبود!_کجا بود؟+...

چپتر ۱۲ _ سایه انتقامکوهستان ساکت است. نه باد می وزد، نه جیر...

زخم کهنه پارت ۳۸ می زد. چند لحظه به هم خیره موندن و تهیونگ ...

پدر تاتنی منpart:³⁷جی یونگ چیکار باید میکرد..؟جئون چجوری بای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط