برایش نوشتم

برایش نوشتم:
جانم!
نفس میکشم هنوز و
امیدی به زنده ماندنم هست
بیا!
بیا و همه چیز را از نو شروع کنیم
اینجا هوای بدونِ تو
خفه ام میکند...
پیغامم را دید
لبخندی زد و چه تلخ
همه چیز را "تکذیب"کرد
رفت!
#زهرا_طارمی
#عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

در آبی ترین حالتِ این آسمان گم شده ام ...در پاییز ترین حالتِ...

‏آغوش توتنها پرتگاه امن زمین استبه مرز دست هایت که می رسمحوا...

زندگی یعنی همین خنده ای که به من بدهکاری !زندگی یعنی یک پایی...

هر‌کسی را به تواین میل نباشد که مرا #سعدی #عاشقانه

پارت سوم: شهرِ آینه‌ها و دوست قدیمیقطار آروم حرکت کرد. صدای ...

---قسمت ۱۲: لحظه‌های نابغروب بود و نور نارنجی خورشید روی سقف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط