گاهی شب

گاهی شب،
زیر پتو،
امن ترین جا برای خالی کردن بغض های چند ماهه ست!
دانه دانه بغض های خفه شده ات را رها میکنی و
حرف های نگفته ات را روبه دیوار میگویی..!
و صبح بلند میشوی و لبخند میزنی
بی آنکه کسی بفهمد
شب گذشته چه اتفاقی افتاده است!
دیدگاه ها (۵)

بخار چای داغهر روزیادت را تکرار می کند،از عشقی که می گفتیبخا...

تنهایی من...شکل فنجان چایی ام ،شده است.کو چک ، غمگین ،کم رن...

خاطرم نیست؛که زمستان زود آمد یا تو دیر رسیدی،که دِی سردتر شد...

هوا سرد است من از عشق لبریزم چنان گرمم چنان با یاد تو در خوی...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

خاطراتم را که مرور‌ می کنم همیشه یک‌ نکته آزارم می دهد ...در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط