پایگاه عشق
پایگاه عشق:)
[ پارت ¹⁶ ]
خب بعد از ۸۰۰۰۰۰۰۰۰۰ قرن بریم که یه پارت داشته باشیم..."
____▪︎ ات ویو ▪︎____
بعد از اون اتفاق چی شد ؟ جیمین رفت ؟ اره رفت .. به دختره گفت که نمیخوادش ؟ اره اونم گفت .. ولی دختره با اینکه ۱ ماه گذشته هنوز پیگیر جیمین هست ؟ نه نیست ! درگیر جونگکوک چی؟ ..
__ صبح __
جونگکوک ویو:
ساعت ⁸:³⁰ بود که گوشیم آلارم زد؛از روی تخت بلند شدم و آبی به صورتم زدم ...
خب ، حالا داستان یجی چیه؟
بعد از اینکه جیمین رو به اون قرار فرستادم ، خود یجی فهمید که من نیستم ،.. و سریع به مامانم زنگ زد .. مامانمم سریع شماره ی اصلی منو به یجی داد ؛ یجی ازم اونقدر ها هم خوشش نمیاد .. البته منم ازش خوشم نمیاد ؛ هیچ رابطه ای باهم نداریم الان ؛ تنها کسی که الان بهم گیر میده مامانمه ؛ که باید وارد یک رابطه شی :) حالا داستانمون چطوری بود ؟ میفهمین؛
بعد از اینکه همه دور هم برای صبحانه جمع شدن ؛ شروع کردن به خوردن صبحانه .. نامجون وسط غذا خوردن سکوت جمع رو شکست و گفت ..
نامجون: دیروز هم نرفتیم تمرین ، امروز باید بریم حتما ، خیلی مهمه ساعت ¹ بابد بریم لباس بپوشین ؛
جین: نمیخواممممممم
یونگی: من میخوام بخوابممم
تهیونگ: من والا مشکلی ندارمم
نامجون: عاا عاا به تهیونگ میگن بچه ی خوب
جیمین: بسه دیکه اینقدر حرف نزنیننن
هوبی: چشمم بخاطر شما
جونگکوک: خفم کردین
ات: عهههه بسه دیگهه
نامجون : رفتم بالای تپه دیدم یه موش مرده ، هر کی که حرف بزنه روده ی موشو خورده ( بچمه😔 کوچیکه😔🤌 )
__★ سکوت مطلق ★___
ات: هد هوو هو هوو
جیمین: هوو هو هوو
ته: هوووو هوهو هو
نامی: ول کنیننن باشهه
ات: الان بریم تمرینن؟
نامی: ¹²:⁴⁰ وقت نداریماا
ات: پس میرم اماده شممم
جونگکوک: منمم میرممم
جیمین: منمم پس برمم آماده شمم
جونگکوک به سمت اتاقش رفت و در رو بست .. و بقیه ی اعضا هم همینطور ، همه رفتن آماده شن .. بعد از اینکه ات رفت توی اتاقش و لباساش رو در آورد تا لباس مناسب بپوشه ، جیمین سریع اومد تو اتاقش و در رو هم قفل کرد ؛
ات : هعیی برو بیرونن جیمیننن لباس ندارمم * خودشو انداخت رو تخت و پتو رو کشید رو خودش *
جیمین : بیبیمم اینجوری نکنن
ات: خجالت میکشم خووب
جیمین: خجالت نکش بیب ! تو فقط برا خودمی :)
پتو رو ازت میکشه بیرون و بلندت میکنه ؛ تو رو به دیوار میچسبونه و تو گردنت مارک های بزرگ و کوچیک میزاره؛
جیمین: با اینا میتونم به مردم نشون بدم که تو مال منی:) *میخواممم😭*
بازم میخواین؟😔🤌
خوشگل بود اصلا خوشتون اومد؟🤡✅
شرایط:
²⁰ لایک:)
⁵ کامنت:)
[ پارت ¹⁶ ]
خب بعد از ۸۰۰۰۰۰۰۰۰۰ قرن بریم که یه پارت داشته باشیم..."
____▪︎ ات ویو ▪︎____
بعد از اون اتفاق چی شد ؟ جیمین رفت ؟ اره رفت .. به دختره گفت که نمیخوادش ؟ اره اونم گفت .. ولی دختره با اینکه ۱ ماه گذشته هنوز پیگیر جیمین هست ؟ نه نیست ! درگیر جونگکوک چی؟ ..
__ صبح __
جونگکوک ویو:
ساعت ⁸:³⁰ بود که گوشیم آلارم زد؛از روی تخت بلند شدم و آبی به صورتم زدم ...
خب ، حالا داستان یجی چیه؟
بعد از اینکه جیمین رو به اون قرار فرستادم ، خود یجی فهمید که من نیستم ،.. و سریع به مامانم زنگ زد .. مامانمم سریع شماره ی اصلی منو به یجی داد ؛ یجی ازم اونقدر ها هم خوشش نمیاد .. البته منم ازش خوشم نمیاد ؛ هیچ رابطه ای باهم نداریم الان ؛ تنها کسی که الان بهم گیر میده مامانمه ؛ که باید وارد یک رابطه شی :) حالا داستانمون چطوری بود ؟ میفهمین؛
بعد از اینکه همه دور هم برای صبحانه جمع شدن ؛ شروع کردن به خوردن صبحانه .. نامجون وسط غذا خوردن سکوت جمع رو شکست و گفت ..
نامجون: دیروز هم نرفتیم تمرین ، امروز باید بریم حتما ، خیلی مهمه ساعت ¹ بابد بریم لباس بپوشین ؛
جین: نمیخواممممممم
یونگی: من میخوام بخوابممم
تهیونگ: من والا مشکلی ندارمم
نامجون: عاا عاا به تهیونگ میگن بچه ی خوب
جیمین: بسه دیکه اینقدر حرف نزنیننن
هوبی: چشمم بخاطر شما
جونگکوک: خفم کردین
ات: عهههه بسه دیگهه
نامجون : رفتم بالای تپه دیدم یه موش مرده ، هر کی که حرف بزنه روده ی موشو خورده ( بچمه😔 کوچیکه😔🤌 )
__★ سکوت مطلق ★___
ات: هد هوو هو هوو
جیمین: هوو هو هوو
ته: هوووو هوهو هو
نامی: ول کنیننن باشهه
ات: الان بریم تمرینن؟
نامی: ¹²:⁴⁰ وقت نداریماا
ات: پس میرم اماده شممم
جونگکوک: منمم میرممم
جیمین: منمم پس برمم آماده شمم
جونگکوک به سمت اتاقش رفت و در رو بست .. و بقیه ی اعضا هم همینطور ، همه رفتن آماده شن .. بعد از اینکه ات رفت توی اتاقش و لباساش رو در آورد تا لباس مناسب بپوشه ، جیمین سریع اومد تو اتاقش و در رو هم قفل کرد ؛
ات : هعیی برو بیرونن جیمیننن لباس ندارمم * خودشو انداخت رو تخت و پتو رو کشید رو خودش *
جیمین : بیبیمم اینجوری نکنن
ات: خجالت میکشم خووب
جیمین: خجالت نکش بیب ! تو فقط برا خودمی :)
پتو رو ازت میکشه بیرون و بلندت میکنه ؛ تو رو به دیوار میچسبونه و تو گردنت مارک های بزرگ و کوچیک میزاره؛
جیمین: با اینا میتونم به مردم نشون بدم که تو مال منی:) *میخواممم😭*
بازم میخواین؟😔🤌
خوشگل بود اصلا خوشتون اومد؟🤡✅
شرایط:
²⁰ لایک:)
⁵ کامنت:)
- ۵.۰k
- ۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط