باران و سیمِ خاردار

از سیم خاردار، پرسید باران
آخر چرا تو، در بینِ یاران
می شوی حایل ، می کشی دیوار؟
دیواری که هست ، جنس آن ازخار!
تا می توانی ، راه گشایی کن
شب های تار را ، روشنایی کن
خوبی و بدی، مرزِ جهانیست
خارج ازاین ها ، مرزدیگرنیست
گفتش به باران ، آن سیم خاردار
این سخن راخوب ، به خاطربسپار
من این نبودم ، خاری نداشتم
با هیچکس من ، کاری نداشتم
این خارها یم ، کارآدم هاست
کارآدم ها ، عکس آدم هاست
علیرضا چخماقی
دیدگاه ها (۰)

اعجازِ باران

ای قطره های باران

صبح تون به خیر

...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط