پارت

پارت ۱۶
لارا:جونگ کوک کجا میخوایم بریم
جونگ کوک:سوپرایزه
لارا:باش
جونگ کوک:سردته؟
لارا:یکم
جونگ کوک کتش رو در آورد و انداخت دور لارا
لارا:نه نیازی به این کار نیست
بپوش سردت میشه
جونگ کوک:نه سردم نیست
...............................................................................................
تهیونگ:نیلا بیا بریم بخوابیم
نیلا:بریم
تهیونگ خوابید روی تخت و دستاش رو باز کرد و نیلا رو توی بغلش جا داد
سرش رو توی گردن نیلا برد و در گوشش گفت
تهیونگ:خیلی دوست دارم
نیلا:منم همینطور
...............................................................................................
جونگ کوک:رسیدیم
لارا:وای جونگ کوک اینجا خیلی قشنگه
یک پلی بود که زیرش آب بود و چون شب بود و چراغ های برج روشن شده بود خیلی فضای خوبی بود
جونگ کوک:همیشه که بچه بودم با مامانبزرگم میومدیم اینجا
خیلی آرامش بخش بود
لارا:واقعا آرامش داره
جونگ کوک :آره
...............................................................................................
خلاصه اینطور شد که بقیه تعطیلاتشون هم گذشت و برگشتند آمریکا
جین و نامجون هم برگشتن خونه هاشون
تهیونگ و جونگ کوک هم برگشتن خونشون
و نیلا و لارا
نیلا:خیلی خوش گذشت
لارا:آره خیلی"لبخند"
نیلا:به به مثل اینکه این سفر به بعضیا خیلی خوش گذشته
لارا:هه دیگ به دیگ میگه روت سیاهو....
دیدگاه ها (۳)

پارت ۱۷:نیلا:ولی در کل خوش گذشتلارا:آره خیلی خوش گذشتنیلا:مخ...

پارت ۱۸:لارا:جونگ کوک یه سوال ازت دارمجونگ کوک:بپرسلارا:جونگ...

پارت ۱۵:پایان فلش بکجین:عررررررر«با گریه میره بغل جونگ کوک»ن...

پارت ۱۴

رمان عشق و نفرت جنبه ندارید لطفاً نخونیدپارت۸ویو ات : ما رفت...

چند شاتیچهار عاشق دیوونهشات ۲از زبان راوی:اون دوتا پسر که مع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط