حرف دل

حرف دل....
امشب داخل رویاهام داشتم با پدرم جدول حل میکردم

که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفیه…

اتفاقا” دو حرف اولشم در اومده بود ,

یعنی ب و الف یه دفعه پدرم گفت فهمیدم

عزیزم میشه بابا با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم

نه اشتباهه گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد …… …

… تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی

…اینجا نوشته چهار حرفی، ولی تو که حرف نداری

…من نبودم و تو بودی ،بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی

،حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،

هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی .

تقدیم به تمامی پدران عزیزه سرزمینم
دیدگاه ها (۲۲)

آری یادم امد...سالها بود می اندیشیدم.....اینهمه غم ز کجا پید...

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاستآه بی تاب شدن عادت کم حوصله...

زن ها قلب خانه اندزن ها اگر شاد باشند قلب خانه می تپدزن ها ا...

ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﺳﺎﻏﺮ ﺩﺭﺩﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﮔﻠﺨﺎﻧﻪ، ﺟﺎﯾﺶ ﮔﻮﺷﻪ ...

چند پارتی جونگوون p۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط