اوقات خوش آن بود

اوقات خوش آن بود
که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی
و بی خبری بود
دیدگاه ها (۱)

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبیچون تو دارم همه دارم د...

شربتی تلختر از زهر فراقت بایدتا کند لذت وصل تو فراموش مرا

ملامت می‌نندم دوستاندر عشق و حق دارندتو بیزار از منیاما مگر ...

از دورویی تلخ تردر کام اهل عشق نیستتا دلت با من دورنگی کردشی...

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شدباقی همه بی حاصلی و بی خ...

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفتباقی،همه بی حاصلی و بی ...

ولی برای من چونگ گو ان و دودوهی باقی میمونن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط