غم دل با تو نگویم که نداری غم دل

غَمِ دِل با تو نَگویَم که نَداری غَمِ دِل
با کَسی حال تَوان گُفت که حالی دارَد

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

در صلح پسران پدرانشان را به خاک میسپارنددر جنگ پدران پسران ر...

هر یک از دایره جمع به راهی رفتندما بِماندیم‌ و خیالِ تو به ی...

پر کن پیاله را کین جام ِ آتشین دیریست ره به حالِ خرابم نمی ب...

دردِ دِل پیشِ که گویَم که بِجُز بادِ صَباکَس نَدانَم که دَر ...

زندگی ادامه دارد حتی وقتی تو دیگر توان ادامه‌اش را نداری...

خبر از غم بدهم یا که نگویم چیزی؟چه بگویم که به گفتن نرود درد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط