نگران حرف مردم اگر نبودیم

نگرانِ حرفِ مردم اگر نبودیم
مسیرِ زندگیمان طورِ دیگری رقم میخورد
دوست داشتن هایمان را راحت تر جار میزدیم
لباسی را بر تن میکردیم که سلیقه ی واقعیمان بود
آرایشی میکردیم که دوست داشتیم
دلمان که میگرفت،مهم نبود کجا بودیم،
بی دغدغه اشک میریختیم
صدای خنده هایمان تا آسمانِ هفتم میرفت
با پدر و
مادرمان دوست بودیم
حرفِ یکدیگر را میخواندیم
نگرانِ حرفِ مردم اگر نبودیم،
خودمان برای خودمان چهارچوب تعریف میکردیم
روابطمان را نظم میدادیم
دخترها و پسرهایمان،
حد و مرزِ خودشان را میشناختند
نیمی از دوست داشتن هایمان،
به ازدواج منجر میشد
نگرانِ حرفِ مردمیم اما
که چگونه رفتار کنیم که مبادا پشتِ سرمان حرف بزنند
که مبادا از چشمشان بیفتیم
که مبادا قطع شود روابط خانوادگیمان
ما در دورانی هستیم
که نه برای خودمان
برای مردم زندگی میکنیم!
دیدگاه ها (۱)

آره...بہ نظرم تو موفق مےشے!لازمم نیست الان بپرسے از کجا مےدو...

همه چیز بستگی؛ به حال و هوای دلت داره……حال دلت که خوب باشد؛آ...

گاهی رابطه ات را زمین بگذارو تا میتوانی فاصله بگیردست بزن زی...

هرگز زنت را تحقیر نکن!چون بار بیماری اش را سالها باید به دوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط