pt
pt۱۲
سرنوشت★
+گفتش که هتلشون بازه میتونم برم..
+من دیگه رفع زحمت کنمبرم(مگه ایرانههه)
_اینوقت شب بدون وسیله نمیتونی بری منم چون خطرناکه نمیزارم بری
+اتفاقن دقیقا هتل بغل خونته خووممیتونم برم خدافظ
_اما..
+خدافظ فردا میبینمتتتتت
_هوف دختره لجباز
ویو پدر ل ی*
پدر ل ی =گفتم که از خونه گذاشت رفت نمیشهه اون دختر سرسختیه
پدر ج =ببین من بجز تو به هیچکس اعتماد ندارممیدونی که اگه دخترتو ندی چه اتفاقی در انتظارته بهت تا ۳ روز وقت میدم
پدر ل ی= اما جئون..
پدر ل ی = عوضی قطع کرد( هیح هیح هیح)
فردا صبح ویو یونا*
+خسته امممممممممم نمیخوام از تخت دلبکنم ولی باید برمپیش اونپسره جونگکوک خیلی رومخه نمیدونم چطوری روش کراش داشتمولی جذابه چی دارم اول صبحی میگم ای بابا باید برم یونا تو میتونیییییییییییی بلند شوووو
بلاخره یونا بلند شد و رفت پیش کوکیییی
_دیشب به من گفتی ساعت ۱۱ دم در باش
الان ساعت ۱۲ و نیمههههه دختره تنبل
+ببخشیدد بریم دیگه
ادامه دارد....
خوب بعد سالها پارت گذاشتم تو کامنتا بگین فیکو ادامه بدم یا نه یه فیک جدید و جذاب شروع کنم؟🫂
سرنوشت★
+گفتش که هتلشون بازه میتونم برم..
+من دیگه رفع زحمت کنمبرم(مگه ایرانههه)
_اینوقت شب بدون وسیله نمیتونی بری منم چون خطرناکه نمیزارم بری
+اتفاقن دقیقا هتل بغل خونته خووممیتونم برم خدافظ
_اما..
+خدافظ فردا میبینمتتتتت
_هوف دختره لجباز
ویو پدر ل ی*
پدر ل ی =گفتم که از خونه گذاشت رفت نمیشهه اون دختر سرسختیه
پدر ج =ببین من بجز تو به هیچکس اعتماد ندارممیدونی که اگه دخترتو ندی چه اتفاقی در انتظارته بهت تا ۳ روز وقت میدم
پدر ل ی= اما جئون..
پدر ل ی = عوضی قطع کرد( هیح هیح هیح)
فردا صبح ویو یونا*
+خسته امممممممممم نمیخوام از تخت دلبکنم ولی باید برمپیش اونپسره جونگکوک خیلی رومخه نمیدونم چطوری روش کراش داشتمولی جذابه چی دارم اول صبحی میگم ای بابا باید برم یونا تو میتونیییییییییییی بلند شوووو
بلاخره یونا بلند شد و رفت پیش کوکیییی
_دیشب به من گفتی ساعت ۱۱ دم در باش
الان ساعت ۱۲ و نیمههههه دختره تنبل
+ببخشیدد بریم دیگه
ادامه دارد....
خوب بعد سالها پارت گذاشتم تو کامنتا بگین فیکو ادامه بدم یا نه یه فیک جدید و جذاب شروع کنم؟🫂
- ۴.۶k
- ۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط