چو پروانهای سوخته پر مردهام پای شمع

...
چو پروانه‌ای سوخته پر مرده‌ام پای شمع
به‌اشک تو‌ گم‌می‌شوم مانده در شور شمع

به‌آهی گرفتارم ای‌رهرو عشق مه روی من
به‌شعر تومی‌سوزد این قلب‌من جای شمع

توپیچیده‌ای پیله بر خود به‌دردی خموش
ومن مانده در راه تو خسته در جای شمع

نگو بغض کردی ببین سوخته‌ام در خودم
که تو نور هستی و من عاشق عکس شمع

خیالی‌که باچشم تو پر شد از شوق عشق
فسانه شده‌است قصه‌ عشق من پای شمع

تو تا تیشه بر ریشه‌ دل‌ زدی سوخت جان
به جور تو افتاده‌ام سوخته در پای شمع
(ندا)
#سروده_های_عاشقانه
🆔 @RomanticPoem
دیدگاه ها (۵)

...شب و اندوه بزرگی است که افتاده به جاننتوانم که کنم چاره م...

...به نگارش نقش ابروی تو در بهار محتاجمبه‌صفای دلت و‌این قلب...

...من‌که دل‌ داده عشق توشدم یعنی مرگهمچو پروانه اسیر تو شدم...

...به بهانه‌های گاه و بیگاه قلب عاشقم قسمدوستت‌می‌دارم‌ای‌سر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط