اولا از زمین خوردن می ترسیدم

‎اولا از زمین خوردن می ترسیدم
‎خیلی می ترسیدم
‎فکر می کردم اینکه زمین بخوری و زخمی بشی دردناکه
‎اینکه دوباره زمین بخوری و زخمی بشی و بشکنی یعنی اینکه تو لایق خوشبختی و پیروزی نیستی...
‎اما حالا هر بار که زمین می خورم می بینم جراحات و دردش کمتره و من زودتر رو پا می شم...
‎میدونی چرا...؟ چون توو هر بار زمین خورد یه گوشه تاریک از وجودم برام روشن می شه
‎یه بخش از خودمو بهتر می شناسم
‎این باعث می شه سبک تر بشم، قدرتم واسه بلند شدن چند برابر بشه...
‎تازگیا موج سوار خوبی شدم
‎این نوسانیه که من رو به رسیدن نزدیک تر می
دیدگاه ها (۱)

‎رویاهاتون تاریخ انقضا ندارند‎پس اگر بهش نرسیدی‎یک نفس عمیق ...

‎زندگی نمایشی است که هیچ تمرینی برای آن وجود ندارد. پس آواز ...

مادرم همیشه می گفت‎اﺯ ﻫﺮ کسی ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ی ﺧﻮﺩﺵ ﺗﻮقع ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ...

‎فرقی نمی کند که‎گودال آب کوچکی باشی،‎یا دریای بیکران،‎زلال ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط