از صدای نفس نفس زدنت
از صدای نفس نفس زدنت
همسر ِ تو چقدر شاکی بود
شده پیراهن ِ تنت تازه
مثل آن چادری که خاکی بود *** تا صدایِ غریبی ات نرسد
با کنیزانِ خانه کف میزد
ناله ای از مدینه فاطمه و
ناله ای حیدر از نجف میزد *** و کنیزی که آب آورد و
تو به یادِ هلال افتادی
همسرت کاسه را شکست و سپس
تشنه مثل حسین جان دادی *** در میانِ تمام معصومین
در مقاتل مُوَرخان دیدند
در عزای حسین و تو تنها
دشمنان کف زدند و رقصیدند *** پیکر تو ز ِ پشت بام افتاد
ولی آقا به خون نشسته نشد
به لبِ پلّه خورد لبهایت
ولی دندان تو شکسته نشد *** چقَدَر خوب وقتِ تَدفینَت
سهم ِ قبرت به جز گلاب نشد
و از آن بهتر اینکه در یک طشت
سَرَت آلوده یِ شراب نشد
همسر ِ تو چقدر شاکی بود
شده پیراهن ِ تنت تازه
مثل آن چادری که خاکی بود *** تا صدایِ غریبی ات نرسد
با کنیزانِ خانه کف میزد
ناله ای از مدینه فاطمه و
ناله ای حیدر از نجف میزد *** و کنیزی که آب آورد و
تو به یادِ هلال افتادی
همسرت کاسه را شکست و سپس
تشنه مثل حسین جان دادی *** در میانِ تمام معصومین
در مقاتل مُوَرخان دیدند
در عزای حسین و تو تنها
دشمنان کف زدند و رقصیدند *** پیکر تو ز ِ پشت بام افتاد
ولی آقا به خون نشسته نشد
به لبِ پلّه خورد لبهایت
ولی دندان تو شکسته نشد *** چقَدَر خوب وقتِ تَدفینَت
سهم ِ قبرت به جز گلاب نشد
و از آن بهتر اینکه در یک طشت
سَرَت آلوده یِ شراب نشد
- ۲۷۲
- ۲۳ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط