تکپارتی(وقتی سربه سرش میزاری و...)

#فیک
#استری_کیدز

تکپارتی(وقتی سربه سرش میزاری و...)

نور سوزان خورشید از لابه لای پرده های کشیده شده به داخل خونه سرک میکشید،روی کاناپه لم داده بودو به صفحه نمایشگر تلویزیون خیره بود،کمی از دستش شاکی شده بودی چون از وقتی بیدار شده بود فقط به نمایشگر تلویزیون چشم دوخته بود.نفس عمیقی کشیدی و به طرف اتاق مشترکتون قدم برداشتی؛نقطه ای وسط اتاق ایستادی و جیغ بلندی کشیدی.صدای تو درتمام فضای خونه پیچید و نگاه سونگمین رو به سمت در اتاق که تا نیمه باز بود کشوند،به سرعت تکیشو از کاناپه گرفت و به سمت اتاق مشترکتون رفت.در رو کاملا از چارچوب فاصله داد و باجسم پخش شده ات روی زمین مواجه شد،به سرعت به سمتت حمله ور شد و کنار جسمت زانو زده روی زمین نشست و با لحنی نگران لب زد.
-ا/ت خواهش میکنم چشماتو باز کن...ا/ت ا/ت بلند شو
با نوک انگشتاش جسمت رو تکون داد تا بیدار بشی اما تو انگار واقعا بیهوش شده بودی.گلوله های اشک دور چشماش حلقه شدن،جسمت رو به آغوش کشید و با بغض لب زد.
-ا/ت عزیزم خواهش میکنم بلند شو...آخه یهو چیشد؟ا/ت
جسمت رو روی زمین گذاشت و بلند شد تا به اورژانس زنگ بزنه اما تو توانایی مانع خنده ات شدن رو نداشتی و باقهقهه شروع کردی به خندیدن و دستت رو روی دلت گذاشتی.با صدای خنده ای که به گوشش خورد سرجاش میخکوب شد و روشو به سمت تو برگردوند.حین خنده لبهاتو ازهم فاصله دادی.
+هی فکر نمیکردم انقدر زود باور کنی ...اخه تو
.اما خنده باعث شد ادامه حرفت رو قورت بدی و روی زمین ولو بشی،با دیدن وضعیتت لبخند تلخی زد و لبهاشو ازهم فاصله داد
-متاسفم ا/ت
از اتاق خارج شد و به طرف کاناپه قدم برداشت و آروم نشست،صدای خنده ات به آرومی قطع شد و جای خودش رو به تعجب و ناراحتی داد.
از روی زمین بلند شدی و به دنبالش وارد فضای پذیرایی شدی؛به طرفش رفتی و کنارش روی کاناپه نشستی،دستی به شونه اش کشیدی و بالحنی پشیمون لب زدی.
+مـ...من نمیخواستم ناراحتت کنم شرمنده پاپی...من فقط میخواستم باهات شوخی کنم
.نگاهشو از زمین گرفت و به نگاه پشیمون وغم زده تو داد
-من ناراحت نیستم...فقط نباید طاقت منو با خودت آزمایش میکردی
+ببخشید پرنس من...قول میدم دیگه اینکارو انجام ندم...دیگه خودتو ناراحت نکن باشه؟
لبخند کمرنگی زد و اثرات ناراحتی به آرومی از روی چهره فرشته مانندش محو شد.دستهاش رو دور کمرت حلقه کرد و سرشو روی شونه ات گذاشت و لب زد.
-عاشقتم پرنسس شیطون من
+منم عاشقتم پرنس دل نازک من
دیدگاه ها (۵)

تکپارتی(وقتی باهاش قهر بودی و...)

تکپارتی(وقتی مریض بودی و...)

چندپارتی(وقتی بخاطر یه اشتباه...)پارت3{آخر}

چندپارتی(وقتی بخاطر یه اشتباه...)پارت2

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

تکپارتی درخواستی اسمات از ته ته

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط