خوش است حال من این روزها با تو

خوش است حال من این روزها با تو
سیر نمی‌شوم من
زدیدار تو
می‌سوزم از امید
من در نگاه گرم خودم زنده می‌شوم
از نگاه تو می‌سوزم
به شوق تو
در انتظار صبح وصالت هستم
چون شهریار خسته جگر
در انتظار بوی وصالت
در شهری گمشده می‌سوزم
در آرزوی چشم سیاه تو
در انتظار جلوه بی پایان تو
می ایستم
دیدگاه ها (۰)

در آرامش به منظره می نگریبا دلی دریا زندگی را پیش می بری ب...

گل سوریست تو گوئی که دو رخساره دوست طره سنبل مشکین شکن غالیه...

تو می‌روی و نمی‌رود قرارم از تو زین بیش صبوری که نباشد کارم ...

عجیب نیست که هر یک از ما در ذهن دیگران با هزار چهره ی متفاوت...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط