سخت بود

سخت بود
فراموش کردنِ کسی
که با او
همه چیز و همه کس را
فراموش می کردم...
دیدگاه ها (۱)

ﭼﻨﺪﯼ ﺳﺖ ﺗﺎﺭ ﻭ ﭘﻮﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢﺣﺘﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻧﻤ...

گاه برایتسکوت می نویسمتو بخوان ...تنها تراز تو ، منم😔

خودت که نمی دانی اما به صبح می مانی !نگاهتلبخندت یا همین صب...

همـیشه بدهڪار خودمون میمونیم بخاطر حرفایے ڪه باید میزدیم و س...

دلنوشته های من

می دانی..؟آدم های ِ ساده..ساده هم عاشق می شوند..ساده صبوری م...

آنقدر سخت بودکه بقیه برای اینکه به این درجه عرفان من برسن تخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط