نخون میدونم حوصلشو نداری
(نخون... میدونم حوصلشو نداری...)
همه چی عوض شده... همه چی... دوباره دارم داغون میشم... دوباره... میدونی حالم خیلی بده... چجوری میتونم بهش بگم؟ هیچ راهی برای بیانش نیست... اون... اون حتی حاضر نیست که من با دیدن پروفایلش آروم بگیرم و منو بلاک کرد... امروز اومد خونمون... سرش پایین بود، سلام کرد و رفت نشست... موقع پذیرایی گفت : دست "شما" درد نکنه... دیروز خونه یکی ، جلو در بود برگشت تو خونه رو نگاه کرد ، برگشت منو نگاه کرد منم داشتم نگاهش میکردم... نمیدونم عمدی بود یا نه، ولی اون داشت نگاهم میکرد... کاش بدونه که "پشت خنده هام غمه"...
+خدایا من باید زر زر کنم... باید یه جوری خودمو خالی کنم...اما تو به اشکام کاری نداشته باش... اونی رو انجام بده که بهترینه... مرسی خدای خوبم...
همه چی عوض شده... همه چی... دوباره دارم داغون میشم... دوباره... میدونی حالم خیلی بده... چجوری میتونم بهش بگم؟ هیچ راهی برای بیانش نیست... اون... اون حتی حاضر نیست که من با دیدن پروفایلش آروم بگیرم و منو بلاک کرد... امروز اومد خونمون... سرش پایین بود، سلام کرد و رفت نشست... موقع پذیرایی گفت : دست "شما" درد نکنه... دیروز خونه یکی ، جلو در بود برگشت تو خونه رو نگاه کرد ، برگشت منو نگاه کرد منم داشتم نگاهش میکردم... نمیدونم عمدی بود یا نه، ولی اون داشت نگاهم میکرد... کاش بدونه که "پشت خنده هام غمه"...
+خدایا من باید زر زر کنم... باید یه جوری خودمو خالی کنم...اما تو به اشکام کاری نداشته باش... اونی رو انجام بده که بهترینه... مرسی خدای خوبم...
- ۱۰.۱k
- ۰۴ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط