نیم ساعت بعد

نیم ساعت بعد:::
مهدی تقاضای همکاری نداشت.چون ا1ن سجاد میخواستم نمیتونست.پسر بزرگتر میدونست امگایی که الان تو تختشه فقط به یه رابطه ی فوق خشن نیاز داره پس چرا که نه؟چشای سجاد کاملا بسته بود و نه چیزی میدید و نه سعی داشت که ببینه چون صحنه ی روبه روش میتونست مدال هات ترین صحنه ی سالو بگیره.الفاش بین پاهاش خم شده شده بود و داشت با کش شلوارش بازی میکرد.لعنت به چیزی که داشت اتفاق میفتاد.
مهدی بالا اومد و تو صورت سجاد غرید:دارم بهت لذت میدم؟لذت میبری؟
سجاد اروم و با نیاز زمزمه کرد:د..درست انجامش..ب..بده
م:انقد دارم خوب انجامش میدم که از زور لذت نفست بالا نمیاد میبینی که
با این حرف مهدی سجاد نفسشو با نیاز بیرون داد و ناله ی بلندی کرد..
مهدی که میدونست فردا این سجاد دیگه انقد هورنی نیست و قراره صد تا سوراخ موشو برای قایم شدن از گربش امتحان کنه دست به کار شد
سجاد اونقدر پرنیاز بود که نیاز به آماده شدن نداشته باشه..تازشم مگه خشن نبود؟پس بزار دوتا دشمن عاشق باشن
تمام عضوشو وارد حفره ی داغ بدن سجاد کرد و لعنت..
سجاد که تا حالا دست نخورده بود از شدت درد نشست اما دوباره روی تخت تنش پرت شد..
تا اون لحظه مهدی هزاران هزار خواننده ی مورد علاقه ی مورد علاقه و اهنگ مورد علاقه داشت ولی بازم لعنت به سجاد که همون لحظه شد خواننده ی مورد علاقش و ناله هاشم اولین اهنگ پلی لیست ذهنش
دستای بسته شده سجاد از شدت ضربه ای که به پروستاتش خورده بود اروم میلرزیدن اما چیزی به لرزش تن پرنیازش نمیرسید
عاشق شده بود؟اوه شت نه..اون فقط داشت لذت میبرد..از کی؟مهدی..؟و برای بار هزارم لعنت..این دفعه به خواهرش..که همه رو برده بود بیرون و سجاد میتونست ازادانه ناله هاشو بیرون بده
مهدی متوجه کاهش درد سجاد شد.روی گردنش خم شد و گاز وحشیانه ای از ترقوه ی کبود سجاد گرفت.
سجاد که تازه به دردش عادت کرده بود و داشت از فضای بینشون خجالت میکشید با وارد شدن دوباره ی عضو مهدی داخلش ناله ی مدهوش کننده ای دقیقا کنار گوش مهدی بیرون داد
#بی ال
#MS
دیدگاه ها (۰)

دستاش خیلی بد میلرزید.برگه ای که تو دستش بود..چی بود؟فکرشم ن...

اصن یادش نمیومد چرا و چیشده که امروز تو تخت مهدی از خواب بلن...

#تهیونگ#بی تی اس

مهدی کل هفته رو صبر کرد تا شاید ..شاید بتونه با سجاد حرف بزن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط