باران خونP21 S2

نامجون: من هنوز دوست دارم باور کن من بهت خیانت نکردم میتونم ثابت کنم
ا/ت: نیازی به اثبات نیست میدونم میخوای چیکار کنی
نامجون؟
ا/ت: میای دوربینارو نشون میدی
نامجون: اره
ا/ت: بله دیگه چاره ی دیگه ای نداری ببین کیم نامجون چیزی که من با چشام دیدم واقعی تر از اون فیلمیه که تو میخوای نشون بدی پس تمومش کن الانم اومدم فقط بگم من پسرم و دوست دارم...

نامجون: پدر پسرتو دوست نداری؟ باور کن اون من نبودم ا/ت من نبودم تو حتی 2 سال پیشم اجازه ندادی به من تا توضیح بدم برات
----------------------------------------------------------------------------------------------
ویو ا/ت
از بحث کردن متنفرم و الان دقیقا همون لحظه ای بود که ازش تنفر داشتم
اسپریمو با خودم نیاورده بودم و هر ثانیه تپش قلبم بالا میرفت و نفس کشیدن برام سخت میشد و اون همش پشت سر هم حرف میزد کمکم جلو پام تار شد و نفس کم اوردم و افتادم زمین
نامجون: ا/ت...ا/ت خوبی{نگران و ا/تو بغل کرده}
ا/ت: {سیع داره نامجونو پس بزنه اما حریف هیکل بزرگش نمیشه}

تمام انرژیمو جمع کردم تا بهش بگم که بره برام اب بیاره
ا/ت: نام... یکم..ا..اب
نذاشت حرفمو کامل کنم و سریع موبایلشو از تو جیبش دراورد و تماس گرفت
نامجون: یه بطری اب مث میگ میگ بردار بیار امبولانسم خبر کن
داشتم سیع میکردم تا نفسامو باهم هماهنگ کنم که گوشیم زنگ خورد
نامجون: ا/ت....خوبی؟؟ ا/ت چرا اینطوری شدی
ا/ت: گو...گوشیم
نامجون: جواب بدم؟
ا/ت: {اشاره مثبت با سر}
نامجون: {تلفنو جواب میده}
جونگ هو: مامانی کجایییییییییی
سونگمین: برو اونطرف جونگ هوو{خنده}
نامجون: ا/ت حالش بده
سونگمین: نامجون کجایی؟ ا/ت کجاییه
نامجون: ا/ت حالش بد شده من عجله دارم امبولانس هم گفتم خبر کنن ولی هر لحظه حالش بد تر میشه
سونگمین: ببین نگران نباش حالش خوب میشه نیازی به دکتر هم نیست فقط بهش اب بده
؟:اقا خدمت شما
نامجون: بیا بدش به من،ا/ت زود با ش این ابو بخور ،تو برو بیرون
؟:بله اقا
نامجون: بهتر شدی؟ ا/تتتتتتتتتتتتت
...