سپاسگزار دستهای سحرخیزم باش

.
سپاسگزار دست‌های سحرخیزم باش
به‌خاطرِ تمام صبح‌هایی که در شلوغ‌ترین ایستگاه مترو
گریه‌هایم را
از غریبه‌های ساعتِ هفت صبح پنهان کرده‌اند

سپاسگزار باران‌های بی‌هنگام باش
به‌خاطر تمام روزهایی که زیرِ قولم زده‌ام
که: «در خیابان گریه نمی‌کنم دیگر»

سپاسگزار چشم‌هایم باش
به‌خاطر تمام شب‌هایی که واژه‌ها کفافِ دلتنگی‌ام را نداده‌اند
و ساعت‌ها در سکوت گریه کرده‌ام

شنیده‌ام هرکه شباهت به دریا داشته باشد
هیچ‌کس گریه‎هایش را جدّی نمی‌گیرد
تو امّا گریه‌های مرا جدّی بگیر

پنهان به تو می‌گویم:
من هیچ شباهتی به هیچ دریایی ندارم،
گریه‌های مرا جدّی بگیر
و قدرِ تخته‌پاره‌های به‌ساحل‌رسیدۀ شعرهایم را بدان

این کلمات را
به‌زور از میان سیل گریه بیرون کشیده‌ام
این کلمات از آب گذشته‌اند
این کلمات
پرنده‌های خیسِ کزکرده کُنج پنجره‌اند
در دقایقِ آرامِ پس از طوفان.

#لیلا_کردبچه
#میان_جیوه_و_اندوه
دیدگاه ها (۱)

آسمانی تو ! در آن گستره خورشیدی کنمن همین قدر که گرم است زمی...

چشم روی هم که میگذارم صدای آژیر آمبولانس خوابم را بهم میزند....

ممنوعه یعنی...

‏"سلامُ علی لَونَ الحُزن فی عَینک "سلام بر رنگ اندوه در چشم ...

Mafias Stepdaughter

رمان ( عمارت ارباب)

من حرفای قشنگی بلد نیستم ولی؛,وقتایی که حرف می‌زدیم شده بود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط