اولین روز بارانی را به خاطر داری غافلگیر شدیم چتر نداشت

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود #عـــــشــــــღــــق ورزیدیم دومین روز بارانی چطور؟ پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.

و سومین روز چطور؟ گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد . و و و و چند روز پیش را چطور؟ به خاطر داری؟ که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم . . . فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو . .
#علی شریعتی
دیدگاه ها (۱)

یکی از دوستام و خانمش میخواستن از هم جدا بشن...یه روز تو یه ...

دعا قدرت شگرفی دارد.هنگامی که برای انسانها آرزوی سعادت می کن...

سکوت می کنم می گذارم انسان ها تا انتهای "قضاوت اشتباهشان" نس...

کفش هم تنگ باشد زخم می کند ، وای به حال دل

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط