خب تا وقتی فاطی نیس ماجرا های ایشون اوشونش خودم از طرف خ

خُب تا وقتی فاطی نیس ماجرا های ایشون اوشونش خودم از طرف خودم به عهده می گیرم:
این قسمت:ما میریم جبهه
موکامی ها و ساکاماکیا همه پشت سنگر پناه گرفتن دوشمن دقیقا روبه روهه
من_خُب اگه وصیتی دارید همین جا بکنید
کو_اجازه؟
من_کو....خجالت بکش بزار اول بزرگتر بگه
کو میون دندون های فشوردش گفت:آخه استراری
من_اگه من به تو ادب یاد ندادم لوکا نیستم(چون دارم جای فاطی می‌گم لوکا استفاده می‌کنم)
کو_نفهم می‌گم.....ضروریه
من_بنال
کو_برم دستشویی؟
من_o_o -_- o_o
لایتو از خنده پخش زمین شد و گفت:شهید کو موکامی بر اثر ترکیدن مسانه به حق الله پیوست
کو_هِر هِر هِر....نمکدون
من_تو هم سریع برو
کو_چشم(و سینه خیز رفت یه جا عملیاتش انجام بده)
دشمن هی نزدیک تر می‌شد منم با صدای بلند گفتم:لایتو بزنش
لایتو_نههههههههه.....خیلی کاواییییییییییی!!!!!
من_خُب‌.......رجی تو بزنش
رجی دستی به ریش نداشتش کشید گفت:هووووووووم؟؟؟؟؟.....از طرز ایستادنش حدس می‌زنم با وقار باشه.....ازش خوشم میاد نمی‌زنمش
من_آبی از تو گرم نمی‌شه......روکی تو بزنش!
روکی:من مسئول نقشه کشی و برنامه ریزیم
من_آیاتو تو دیگه بزنش
آیاتو_تا به من تاکویوکی ندادی از جام تکون نمی‌خورم
من_تاکایوکی از کجا بیارم؟
آیاتو_مشکل خودته
من_آزوسا تو بزنش
آزوسا_باشه(تدی کاناتو گذاشت تو فشنگُ و بَنگ......و کاناتو آزوسا افتادن به جون هم)
من_شو تو بزنش
شو_با.....خورپوووووووووف خووووووووررررررپوف(از بس حرف زد این بشر خستش شد خوابید😶 😶 😶 😶 )
من_یوما تو بزنش
یوما_بزار موهام ببندم
من_سوبارووووووو......داداش اُجِلَم......می‌زنیش؟
سوبی_جهنم ضرر.....تفنگ برداشت همه رو ترور کرد(یه تنه یه لشکر حریف)