برگ همزاد من او بود که در مسلخ باد

برگِ همزادِ من او بود که در مسلخ باد
دست بردم که نجاتش بدهم
دست نداد
#علیرضا_آذر
دیدگاه ها (۱۴)

دلت ریش ریش باشد قلبت شکسته باشدپائیز هم باشدپس انصاف چه می ...

هر که معشوقه برانگیخت گوارایش باددل تنها به چه شوقی پی یلدا ...

سرمای آذر از نبودن توستهر صبح این شهر سردبی تو را به رخم میک...

آذر یادش رفته که پاییز است!نمی بارد فقط یخ میزند!به گمانم کس...

به نام مادر. ❤دست و پا گم کرده‌ای بودم در گیر و دار غربت دنی...

بررسی شعر (مسلخ) از «علی اکبر یاقی تبار» از قطعه «مسلخ» از (...

چطور باید تو را ببخشم؟ تو را که روی استخوان‌هایم رقصیدی، و د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط