نگاهم میکنی p

نگاهم میکنی ؟ p4
*فردا *
(ا.ت ویو )
صبح ساعت 8 بیدار شدم و کوک رو بیدار کردم
+اوپاااا بیدار شو چقدر میخوابی آخه
÷بابا اونی بزار بکپم لطفا
+پاشو جلسه داریممم
یه دوش کوچیک گرفتم
یه آرایش لایت کردم و یه لباس اسپرت خوشگل پوشیدم و رفتم دیدم کوک صبحونه درست کرد
بعد از  دوتا لقمه ی کوچیک سوار ماشین شدیم و رفتیم شرکت
*پرش زمانی موقع جلسه *
نمیدونم چرا قلبم انقدر تند تند میزنه و استرس دارم
اینهمه قرار داد داشتم و هیچکدوم مثل این نبوده
رزی در زد و کلشو کرد تو اتاق
×خانم جئون خانواده کیم تشریف اوردن
+بگو بیان داخل

#سلام 
- سلام
حرف توی دهنم ماسید
این مرد همونه
عشق منه هرکسی ام ندونه نمیتونم خودمو دور بزنم یادش هیچ وقت از قلبم پاک نمیشه
اون هنوز حتی یه میلی میتر تو قلبم جا داره
+سلام بفرمایید بشینید چی میل دارین بیارن
#من یه چای ممنون
-قهوه لطفا
  هنوز قهوه دوست داره
دست گذاشتم رو تلفن و آشپزخونه رو گرفتم
+لطفا دوتا چای و دوتا قهوه
رزی اومد داخل و چشماش از حدقه زد بیرون و به من نگاه زد با یه لبخند فیک بهش فهموندم که خوبم و رفت نشست
(انا نامزد پسر)

+خیلی خوش اومدین چه کمکی از دست من بر میاد
#خب راستش ما شیش ماه دیگه عروسیمونه
×خوشبخت بشین ( با حرص )
#فدات شم عزیز دلم
بعد من یه لباس عروس خیلی خاص میخوام و یه کت شلوار عالی برای همسرم
تهیونگ به نامزدش لبخند زد و ا.ت برای هزار بار شکست
+خب من یه سری طرح میارم براتون و بعدا یه جلسه ی طراحی با مشاورم باهاتون داشته باشیم عااا نوشیدنی هامون رسید
مثل همیشه ریلکس داشت قهوه می‌خورد
نشستم کنار آنا  و بهش طرح نشون دادم
( تهیونگ ویو )
با وارد شدن به اتاق قلبم ترک خورده اون ا.ت ی من بود پشت میز مدیرت ؟
چقدر  بزرگ شده بود خوشگل تر شده بود
هنوزم چشماش همونطوری خاص بود عطر تنش اتاق رو پر کرده بود
دیدگاه ها (۱۰)

نگاهم میکنی؟ p5چقدر دل تنگش بودم آنا رفت دستشویی -ا.ت زندگیم...

نگاهم میکنی p6هر کسی که به خونه رفت اعصابش خورد بود (خونه ا....

نگاهم میکنی p3 از اون اتفاقات 5 سال می‌گذره و ا.ت پسرو فرامو...

نگاهم میکنی ؟ p2پسری که از عشقش گذشت بخاطر یه دختر دیگه ا‌.ت...

پارت ۱۵ فیک مرز خون و عشق

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط