رقاص مرگ

قسمت ⑥①
بعد از رفتن اون چینی کوک و رفیقاش باهم تنها موندن کوک یه دفعه عربده زد
_ات گمشو برو پیش باقی خدمتکارا (عربده)
+بـ.. باشه ارباب (سریع رفت)
#چته؟چرا رگ گردن کلفت میکنی؟(یکم از نوشیدنیش رو خورد) مگه تو چکارشی؟
_من؟ من اربابشم، من کسیم که میگم، زنده باشه یا نه من براش مثل خدا میمونم براش(عصبی)
♛تهیونگ
♛کوک رفتارت عجیبه!
_من؟
♕نامجون
♕نه من😐
♛نگو عاشق اون چی بود اسمش؟
#ات
♛اها اره نگو که عاشق ات شدی؟
_بچه شدی؟ معلومه که نه
#مثل سگ دروغ داری میگی کوک
♕کوک واقعا عاشقش شدی
_میشه ولم کنید؟
♛وقتی اینجوری میکنی یعنی داری میپیچونی
_نه دیوانه شدی تهیونگ؟
♛اها باش تو خوبی 😒
قسمت16
دیدگاه ها (۲)

ایشون فالوشه🌸🪐🧸ملسی ❤

قسمت ⑦①♕نامجون. ♛تهیونگ. #یونگی.-کوک #کوک واقعا عاشق شدی؟ تو...

رقاص مرگ

رقاص مرگ

رفت نشست کنار کوک غذارو خوردن تموم شد که پسرا هم اومدن ات با...

عشق چیز خوبیه پارت ۹صبح روز بعد ویو اتبا درد بدی از خواب پاش...

پارت ۴رز وحشیات...داخل فکر و افکارا قرق بودم و به جای نامعلو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط