در ابتدا فقط نامت بود

در ابتدا فقط نامت بود ،
با عکس و اشاره ای ،
که بارها نگاه میکردم ،
و میدانستم که هستی ...
و گاهی قلب سرخی که به گیسوانم می زدی...
و جهان روشن میشد ،

اکنون ،تنها تپش دلت را میشنوم،
نامت مهم نیست ،
تصویرت مهم نیست ،
حتی قلب سرخی که نثارم میکردی... .
بی تو ، جهان ، چقدر خالی است ،
بی تو ، جهان، با این همه صدا، بیصداست،
اکنون فقط کلام تو را میخواهم... ، سلام تو را میخواهم...
اکنون فقط تو را میخواهم..... .

دیدی چگونه مجازی، دلم را بردی؟
دیدی چگونه رویا واقعی شد؟
دیدی چگونه از خیال آمدی ،
و اینجا در انتهای جهان ،
فهمیدم که دل به تو بستم ؟

دوستت دارم ، از اینجا تا هر کجا که باشم یا نباشم...
دوستم داشته باش !
تا هر کجا که با هم باشیم.....یا نباشیم....

من برای شنیدن تو به دنیا آمدم ،
تو برای من امشب ، منتظری

#چیستا_یثربی


پ. ن: این متن صرفا یه دلنوشته است که متناسب با فضای مجازیه و ربطی به من نداره، بخونید و بگذرید... مچکرم (⌒▽⌒)
دیدگاه ها (۱۴)

نگاهی به جلدهای ماهنامه خط خطی

نگاهی به جلدهای ماهنامه خط خطی

رفتم یه گروهی ازش خوشم نیومد بعد از نیم ساعت لفت دادممدیرش ا...

بابای من (⌒▽⌒)با،بابام رفتیم پالتو بخریم دونه دونه رنگاش وطر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط