یاد آن روز بخیر
یاد آن روز بخیر،
خانه ها کوچک بود،کوچه ها پیچ در پیچ.
دست هاخاکی بود،گونه ها سرخ وسفید.
یادآن روز بخیر،
همه باهم بودیم،خاکی وپاک ویک رنگ.
دست ها رو به خدا،ذکرمان یازهرا.
یادان روز بخیر،
زندگی زیبا بود،عشق بود،احساس بود.
جیب اون پدربزرگ پرگندم شادونه،
لب اون مادربزرگ پرقصه های خوب.
یاد آن روز بخیر،
یادآن زندگی بی غم وشاد،
یاد آن طاقچه سنگی پر یاس،
یاد آن یکی بود یکی نبود قصه ها،
یاد آن روز بخیر،
یاد زندگی بخیر.
...
خانه ها کوچک بود،کوچه ها پیچ در پیچ.
دست هاخاکی بود،گونه ها سرخ وسفید.
یادآن روز بخیر،
همه باهم بودیم،خاکی وپاک ویک رنگ.
دست ها رو به خدا،ذکرمان یازهرا.
یادان روز بخیر،
زندگی زیبا بود،عشق بود،احساس بود.
جیب اون پدربزرگ پرگندم شادونه،
لب اون مادربزرگ پرقصه های خوب.
یاد آن روز بخیر،
یادآن زندگی بی غم وشاد،
یاد آن طاقچه سنگی پر یاس،
یاد آن یکی بود یکی نبود قصه ها،
یاد آن روز بخیر،
یاد زندگی بخیر.
...
- ۲.۸k
- ۰۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط