من از دردام خستم

من از دردام خستم
من از گریه‌هام خستم
من از شکستم خستم
من از تنهایی خستم
من از تظاهر کردن خستم
من از حس گناه خستم
من از ترحم خستم
من از طرد شدن خستم
من از شاد بودن خستم
من از کابوس دیدم خستم
من از ناراحتیام خستم
من از احساس پوچی خستم
من از فکر و خیال خستم
من از دل شکستم خستم
من از دلتنگی برای بقیه خستم
من از درون خالی بودن خستم
من از نداشتن توانایی خستم
من از آرزوهای بی‌پایانم خستم
من از قلبم که تیر می‌کشه خستم
من از نفس تنگیام خستم
من از ناامید بودن خستم
من از کارای بقیه خستم
من از اتاقم خستم
من از روح آسیب دیدم خستم
من از جسمش شکستم خستم
من از عشق خستم
من از لبخندش که برام مسکنه خستم
من از این همه رویاپردازی خستم
من از خودم خستم
من از هر چیزی که خستم می‌کنه خستم
و در نهایت خستم از خسته بودن های بیش از حد...!

دزیره او ..
دیدگاه ها (۳)

ولی تو بودنت خیلی قشنگههرچقدرم که دور نشسته باشی،هرچقدرم که ...

تظاهر میکنم فراموشت کرده‌ام...اما چشمانی همچو آهو را می‌شود...

‌ ‌ ‌ ‌ ‌نور رو ی همة چیز نمي‌افتد، إبها̤م را بپذیر ‌. ‌ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط