ریای تو را دارم و میبوسمت از دور

رؤیای تو را دارم و می‌بوسمت از دور
در پای تو گیرم، به تماشای تو مجبور

معتادم و از شیره‌ی کندوی تو نشئه
مشتاقم و لب‌های نفسْ‌نوشِ تو وافور

سَر می‌روم از چشم تو بی‌واهمه آن‌طور
سُر می‌خورم از شیب تن گرم تو این‌جور

پُکْ‌پُکْ به هوای تو من افیونی‌ام و توپ
بی‌فایده پس می‌زنی‌ام، گیجم و کیْفور

ترک تو مگر می‌شود ای عادت شیرین
یا بوسه از آن قند عسل یا که سیانور

تأخیر نکن، لک زده قلبم به تماشات
من مجری احساسم و مأمورم و معذور

مدیون زغالم که در این دایره‌ی تنگ
پُکْ‌پُکْ به تو جان داد و نبردم به لب گور

کمبود تو کابوس و نبودت سرطان‌زاست
در پای تو گیرم، به تماشای تو مجبور
دیدگاه ها (۳)

میشود روزی عزیزت من شوم؟ قاب عکس روی میزت من شوم؟ب...

اگر افتخـــارت دل شـکســـتن” است به عزیزانت بگو که برای...

الھـے اونقدر بخندیکه صداے خنده هات بشہ زیباترین موسیقی کائنا...

دنیای مجازی به ما آموخت:زن و مرد میتوانیم باهم مهربان باشیمح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط